محل تبلیغات شما
امروز خودکُشی کردم رفتم جایی که فکر میکردم بوی زندگی میده امّا ؛ فقط با احساساتِ نابِ یک دختر بچه و دنیای خیالی اش رو به رو شدم که نادیده گرفته شده بود . خیلی درد داشت ، دوست داشتنِ یک دختر که روحش زخمی بود و به دنبالِ التیام می گشت! اونم نه با یه پسر بچه کم سن و سالِ بی تجربه! یه عاقله مردِ چارشونه . :/ +حالا فهمیدم چرا شبا خوابت نمیبره ؛ عذاب وجدان خوابِ راحتُ از آدم میگیره . +من بزرگ نشدم ، پیر شدم .

مثل مُرده‌‌ی یک قرن پیش، دارم نفس می‌کشم ...

یه زمانی تو را دوست داشتم؛ می‌دانی؟

یه عمره از تو با خودم دروغ میگم ...

، ,یک ,دختر ,بچه ,رو ,شدم ,یک دختر ,حالا فهمیدم ,چارشونه حالا ,مردِ چارشونه ,عاقله مردِ

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تاریخ کرد در سر زمین آریایی