محل تبلیغات شما



تصمیم گرفتم دیگر دوستش نداشته باشم . یک تصمیم ناگهانی، یک فراموشیِ آگاهانه . درود و سلام بر پرنده‌ی آزادِ خیال و اوهام . : ) +پاکسازی از ماهِ آینده شروع خواهد شد. +شاید هم زودتر : ) +اتفاقات دیگری را تجربه خواهم کرد . +شاید از حال و روز جدیدی بنویسم . +احتمالاً اینجا رو ببندم . +شیفت دیلیت .
یه وقتایی از این همه بی دست و پایی خودم، حالم بهم میخوره! انگار برای جنگیدن و به دست آوردن چیزی ساخته نشدم! یاد گرفتم فقط با شرایط کنار بیام؛ به هر قیمتی . :/ +دلم تنگ شده . +دلم میخواد برگردم به قبل . +امّا هیچوقت، چیزی مثل قبل نمیشه، چون من دیگه اون آدمِ قبل نیستم . +حتّی نمیتونم اون آدمِ قبل بشم . +حیف . +محتاط شدم . +اگه دیوونه بشم نهایتش اینه که بیام اینجا . +شاید هم توی دریای بی‌آب غرق بشم .
بعد از مدتها علائم حیاتیش رو دیدم! زنده ست . کلی تایپ کردم که براش کامنت بذارم ولی منصرف شدم! دلم براش تنگ شده . هر چند دلتنگی‌ها وقتی آدما تغییر می‌کنند عوض میشن! دلتنگی‌‌ات یه جوری میشه که حتّی اگه نبینی‌اش دلشوره نداری ‌‌‌‌‌. این‌جوری فقط دلتنگِ ندیدن هستی . +کاش بهش پیام می‌دادم؛ حتّی کاش بهش زنگ می‌زدم! +ولی خودش گفت دیگه ‌‌‌. +پابجی چی میگه؟ این اعتیادِ لعنتی : ) +دلم از اون poem ها میخواد .
داشتم با خودم فکر میکردم؛ اگه اینجا رو بخونه از دیدنِ این من، چه احساسی بهش دست میده؟! یه من که تغییر کرده، دچار نوسان هست، ولی سعی میکنه بهتر باشه! احتمالاً برای خیلی‌ها قابل تحمل نیست! یک منِ دیوانه که گاهی انتخاب ‌‌‌های درستی هم نداشته! البته در لحظه تصمیمی که گرفته رو دوست داشته! به خودم برای داشتن اینجا حق میدم و اگه اینجا رو بخونه برام مهم نیست . :/ +زمستونِ مسخره‌ای شده . +دلم استراحت میخواد .
آدم‌ها اتفاقی با هم رو به رو نمی‌شوند؛ آدم‌ها مثلِ قطب‌های یک آهنربای مغناطیسی به هم نزدیک می‌شوند! آهنربا‌ها هرگز نمی‌میرند، ممکن است بر اثر شکسته شدن کوچک شوند. امّا ؛ خاصیت‌شان را هرگز از دست نمی‌دهند! ممکن است گاهی ضعیف شوند و یا مثلاً همه‌ی فات را جذب نکنند! ولی، همیشه آهنربا می‌مانند . :/ +ما به هم نزدیک میشیم، بدون این‌که خودمون بخوایم . +ما سرِ راهِ هم قرار می‌گیریم، در حالی‌که به شدت از هم بی‌زاریم! +به جِدّ، ازت متنفرم .
نمیدونم از کِی ولی ؛ خیلی وقته که دیگه ، همدیگه رو دوست نداریم . :/ +هر کی سرش به تنهاییِ خودش گرمه . +از این وضعیت نه خوشحالم ، نه غمگین . +کاش این آدم هیچوقت تو زندگیِ ما نبود . +یک جورِ عجیبی هیچ نظرِ خاصی ندارم . +دوست داشتن زورکی نیست . +فکر می کنم اگه من نباشم اوضاع بهتر میشه؟! +آذر تموم شه فقط .
امروز خودکُشی کردم رفتم جایی که فکر میکردم بوی زندگی میده امّا ؛ فقط با احساساتِ نابِ یک دختر بچه و دنیای خیالی اش رو به رو شدم که نادیده گرفته شده بود . خیلی درد داشت ، دوست داشتنِ یک دختر که روحش زخمی بود و به دنبالِ التیام می گشت! اونم نه با یه پسر بچه کم سن و سالِ بی تجربه! یه عاقله مردِ چارشونه . :/ +حالا فهمیدم چرا شبا خوابت نمیبره ؛ عذاب وجدان خوابِ راحتُ از آدم میگیره . +من بزرگ نشدم ، پیر شدم .

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی کاشف شاپ